13و14ماهگی آرمیتا گلی
چقدر خوبه که کنارمی عزیزمی.چه خوبه که داری بزرگ میشی و با بزرگ شدنت بیشتر دلم برای داشتن غنج میره.عاشقتم دختر کم
روز عاشورا و رفتن به خونه ی مادر جون واای مگه آماده میشدی بریم دلم برای این روزها که یه موش تیز پایی تو خونه داریم که یک لحظه زیر میزو صندلیه و یک لحظه بعد توی یخچال و با باز شدن در به سرعت بادخودش رو میرسونه تا بپره بیرون تنگ میشه.قطعا تنگ میشه.... وای وای عینک مامان جون اینجا رفته بودیم خونه ی آبا وای که چقدر انگور خوردی وکلا عاشق میوه هستی نوووووووووش جان دلبرکم